در سوگ آن عقاب
برزین آذرمهر برزین آذرمهر

 

در سوگ آن عقاب

 
• در سوگ آن عقاب،
• بی شرم طوطیان
• پرداختند به حیله و نیرنگ
• صد دروغ:

• گفتند:
• «آن عقاب ستیهنده، گر نماند
• دراوج آسمان،

• زان بود که او
• به چالش بی‌ گاه رفته بود

• در فتح قله ‌های چنان فتح ناپذیر
• بی راه رفته بود

• پیمان شکسته بود و
• ز توفان گسسته بود

• پیوند‌ها که داشت،
• گردیده بود هرزه پَر و هرزه خوار و پست
• ماننده ی کلاغ»

• با این همه به باغ من ـ آنجا که در غم اند،
• مرغان باورم ـ

• حتی چکاوکی
• باور بدان نکرد ...

• زیرا به گاه فاجعه، این زخم خوردگان
• ز آنجا که چشم باز بر این صحنه داشتند،

• دیدند آشکار،
• تیری که خورد
• بر تن مجروح این عقاب
• از دست ناکسان!

• خونی که ریخت
• موج زنان
• در دهان باد
• از کین کرکسان!...

پایان


July 4th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان